option غم را خدایا on مکن file اشکم را خدایا run مکن
تو delete کن شاخه های غصه را سردی و افسردگی هر سه را
jumper شادی بیا تا set کنیم سیستم اندوه را reset کنیم
نام تو password درهای بهشت آدرس email سایت سرنوشت
ای خدا روز ازل cad داشتی mouse بود اما مگر pad داشتی ؟
که چنین طرح 3d میزدی طرح خود بر روی cd میزدی
تا نیفتاد bug در اندیشه مان تا که ویروسی نگردد ریشه مان
ای خدا بر ما تو ایمن می فرست بهر دل های پر آتش fan فرست
ای خدا حرف دلم با کی زنم help میخواهم که f1 میزنم .
Shakespeare said
I always feel happy, You know why? Because I don"t expect anything from anyone, Expectations always hurt.. Life is short.. So love your life.. Be happy.. And Keep smiling.. Just Live for yourself and :
Before you speak » Listen
Before you write » Think
Before you spend » Earn
Before you pray » Forgive
Before you hurt » Feel
Before you hate » Love
Before you quit » Try
Before you die » Live
That"s Life...Feel it, Live it & Enjoy it.
هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم
قبل از رفتن به محل کار یک قاشق آرامش بخورم .
هر ساعت یک کپسول صبر، یک فنجان برادری و یک لیوان فروتنی بنوشم.
زمانی که به خانه برمیگردم به مقدار کافی عشق بنوشم .
و زمانی که به بستر می روم دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.
امیدوارم خدا نعمتهایش را بر شما سرازیر کند:
رنگین کمانی به ازای هر طوفان ،
لبخندی به ازای هر اشک ،
دوستی فداکار به ازای هر مشکل ،
نغمه ای شیرین به ازای هر آه ،
و اجابتی نزدیک برای هر دعا .
جمله نهایی : عیب کار اینجاست که من "" آنچه هستم "" را با "" آنچه باید باشم "" اشتباه می کنم ، خیال میکنم آنچه باید باشم هستم، در حالیکه آنچه هستم نباید باشم .
Three Rooms in Hell
A man dies and goes to Hell. The Devil meets him at the gates and says “There are three rooms here. You can choose which one you want to spend eternity in
The Devil takes him to the first room where there are people hanging from the walls by their wrists and obviously in agony
The Devil takes him to the second room where the people are being whipped with metal chains
The Devil then opens the third door, and the man looks inside and sees many people sitting around, up to their waists in garbage, drinking cups of tea
The man decides instantly which room he is going to spend eternity in and chooses the last room
He goes into the third room, picks up his cup of tea and the Devil walks back in saying “Ok, guys, tea break’s over, back on your heads
سه اتاق در جهنم
مردی مرد و به جهنم رفت. دیو جهنم او در محل ورود دید و گفت: اینجا سه اتاق وجود دارد. شما میتوانید هر کدام را که میخواهید انتخاب کنید و تا ابد در آن زندگی کنید.
دیو او را به اتاق اول برد جایی که مردم در آن جا از مچ دست آویزان بودند و آشکار در عذاب بودند.
دیو او را به اتاق دوم برد جایی که مردم در حال کتک خورد با زنجیرهای آهنی بودند.
دیو در سوم را باز کرد، و مرد به داخل نگاه کرد و دید مردم زیادی دور هم نشستهاند و از کمر به بالا در زباله ، در حال خوردن چای .
مرد بی درنگ تصمیم گرفت که در کدام اتاق می خواهد مادام العمر بماند و آخرین اتاق را انتخاب کرد.
او به داخل اتاق سوم رفت، فنجان چایش را برداشت و دیو برگشت و گفت: خوب پسرا، وقت استراحت تموم، سراتونو برگردونید تو آشغالا.
با اینکه هر معلم روش خاص خودش را برای اداره کلاس و برقراری ارتباط با دانش آموزان دارد موقعیت هایی هست که هرچه و هر جا که درس بدهیم یا به هرکه درس بدهیم صرف اینکه بخواهیم در یک کلاس به عنوان معلم حضور یابیم با آنها مواجه خواهیم شد و بهتر است برای برخورد آنها از قبل طرحی داشته باشیم.در خیلی از این موقعیت ها ما ناچار بر اساس اطلاعات و تجربیات شخصی خودمان یا حداکثر چند نفر همکار نزدیک مان تصمیم می گیریم. در صورتی که می توان از تجربیات بسیاری از معلم های دیگر برای هم افزایی دانش و مها رت برخورد در این موقعیت ها استفاده کرد.